جامعه

گروه حشاشین چه کسانی بودند؟

گروه حشاشین چه کسانی بودند؟ این سؤال، یکی از پرسش‌های رایج درباره یکی از اسرارآمیزترین فرقه‌های تاریخ اسلام است. گروه حشاشین، که در منابع غربی بیشتر با نام “اساسین” (Assassins) شناخته می‌شوند، فرقه‌ای نظامی-مذهبی از شاخه نزاریه اسماعیلیه بودند که در قرون وسطی و عمدتاً در ایران و سوریه فعالیت داشتند. این گروه به رهبری حسن صباح، با اتخاذ روش‌های منحصربه‌فرد، از جمله ترورهای هدفمند شخصیت‌های کلیدی، به دنبال تضعیف قدرت سلجوقیان و تشکیل دولت مستقل اسماعیلی در ایران بودند. افسانه‌های بسیاری پیرامون این گروه شکل گرفته که اغلب ریشه در سوءتفاهم‌ها و تبلیغات دشمنانشان دارد. در این مطلب از آسیا مدیا به بررسی تاریخچه، واقعیت‌ها و افسانه‌های پیرامون گروه حشاشین می‌پردازیم.

برای درک عمیق تر این فرقه تاریخی و نقش آن در تحولات منطقه، باید به ریشه های مذهبی و سیاسی آن پرداخت. شناخت حسن صباح، قلعه الموت به عنوان پایگاه اصلی آنان و بررسی روایات مختلف تاریخی، تصویری واقع بینانه تر از این گروه مرموز ارائه می دهد.

 

 

واقعیت تاریخی حسن صباح و گروه اسماعیلیه

واقعیت تاریخی حسن صباح و گروه اسماعیلیه

واقعیت تاریخی پیرامون اسماعیلیه و شاخه های آن، به ویژه نزاریه، پیچیده تر از روایت های عامه است. این فرقه، که در غرب با نام “قاتلان” شهرت یافته، ریشه های عمیقی در تحولات مذهبی و سیاسی جهان اسلام دارد. برای فهم دقیق تر فعالیت های این گروه، لازم است به پیشینه و اهداف واقعی آن ها در بستر زمان خود توجه کنیم.

بسیاری از اسطوره ها و افسانه هایی که درباره نزاریان شکل گرفته، ناشی از جهل و تخیل وقایع نگاران صلیبی و غربی است که در قرون وسطی با این گروه مواجه شدند. این روایات، اغلب به دلیل عدم درک صحیح از انگیزه ها و ساختار اسماعیلیه، تصویری تحریف شده از آن ها ارائه کرده اند.

حسن صباح

حسن صباح، مبلغ یا داعی اسماعیلیه بود که در ابتدا برای خلافت فاطمیون در قاهره (که مرکز اسماعیلیه آن زمان بود) فعالیت می کرد. او در اواخر قرن یازدهم میلادی، در ایران ظهور کرد. در آن دوران، بخش های وسیعی از ایران تحت سیطره ترکان سلجوقی بود که مذهب سنی داشتند و با شیعیان اسماعیلی در تقابل بودند.

حسن صباح با هدف مبارزه و قیام علیه حکومت سلجوقیان، از امامت نزار (پسر بزرگ تر خلیفه فاطمی المستنصر بالله) در ایران دفاع کرد. این موضع گیری، روابط او را با قاهره و دولت فاطمی که از برادر کوچک تر نزار حمایت می کرد، قطع کرد. در نتیجه، حسن صباح دولت و جامعه مستقل اسماعیلی نزاری را بنیان نهاد.

او در سال ۱۰۹۰ میلادی، قلعه استراتژیک الموت را در بخش های کوهستانی ایران تصرف کرد و آن را به پایگاه اصلی خود تبدیل نمود. این دژ، که در منطقه ای صعب العبور قرار داشت، به مدت بیش از ۱۸۰ سال مرکز قدرت و مقاومت نزاریان در برابر دشمنانشان، از جمله سلجوقیان و بعدها مغول ها، باقی ماند.

گروه اسماعیلیه

اسماعیلیه یکی از فرقه های مهم شیعه امامیه است که نام خود را از اسماعیل بن جعفر، فرزند بزرگ تر امام صادق (ع)، گرفته اند. این گروه بر خلاف شیعیان اثنی عشری که موسی کاظم، برادر کوچک تر اسماعیل، را به عنوان امام بعدی پذیرفتند، معتقد بودند که اسماعیل جانشین برحق امام صادق بوده است.

انشعاب بین شیعیان و اهل سنت پس از رحلت پیامبر اسلام در سال ۶۳۲ میلادی بر سر مسئله جانشینی آغاز شد. سپس، در درون شیعه نیز پس از درگذشت امام جعفر صادق (ع) در سال ۷۶۵ میلادی، انشعاب دیگری رخ داد که به تشکیل دو شاخه اصلی اثنی عشری و اسماعیلی انجامید.

اسماعیلیان به دلیل باورهای خاص خود در مورد امامت و تفسیر باطنی از متون دینی، در طول تاریخ با چالش ها و فشارهای زیادی از سوی حکومت های سنی مذهب و حتی سایر فرقه های شیعه روبرو بودند. این فشارها، آن ها را به سمت تشکیل جوامع بسته و استفاده از روش های خاص برای حفظ موجودیت خود سوق داد.

 

اسماعیلیه

اسماعیلیه

اسماعیلیه، به عنوان یکی از شاخه های اصلی مذهب شیعه، دارای تاریخ و فلسفه مذهبی غنی و پیچیده ای است. این فرقه، که ریشه های اعتقادی خود را به اسماعیل بن جعفر، فرزند ارشد امام صادق (ع)، می رساند، در طول قرون متمادی تحولات و انشعابات متعددی را تجربه کرده است. باورهای اسماعیلیه اغلب بر تفسیرهای باطنی از قرآن و آموزه های دینی، و همچنین نقش محوری امام زنده در هدایت جامعه استوار است.

در اوج قدرت خود، اسماعیلیان توانستند خلافت فاطمی را در شمال آفریقا و مصر تأسیس کنند که یکی از بزرگترین و قدرتمندترین دولت های اسلامی در قرون وسطی بود. این خلافت، که مرکز آن در قاهره قرار داشت، نه تنها یک قدرت سیاسی، بلکه یک مرکز مهم فکری و مذهبی برای اسماعیلیان در سراسر جهان اسلام به شمار می رفت.

با این حال، حتی در درون خود اسماعیلیه نیز انشعاباتی رخ داد که مهمترین آن پس از مرگ امام هجدهم اسماعیلی (المستنصر بالله)، که هشتمین خلیفه فاطمی نیز بود، در سال ۱۰۹۴ میلادی اتفاق افتاد. این انشعاب، جامعه اسماعیلیه را به دو شاخه اصلی نزاری و مستعلی تقسیم کرد که هر یک مسیر تاریخی متفاوتی را در پیش گرفتند.

نزاری ها

انشعاب نزاری ها از اسماعیلیه اصلی، پس از مرگ المستنصر بالله، خلیفه فاطمی و امام اسماعیلیه، در سال ۱۰۹۴ میلادی رخ داد. این اختلاف بر سر جانشینی میان دو پسر او، نزار و احمد مستعلی، به وجود آمد. المستنصر بالله، نزار را به عنوان وارث اصلی خود تعیین کرده بود، اما احمد مستعلی با حمایت افضل شاهنشاه، وزیر قدرتمند و فرمانده ارتش مصر، بر تخت نشست.

این رویداد، جامعه اسماعیلیه را به دو جناح تقسیم کرد: نزاری ها که از امامت نزار حمایت می کردند، و مستعلی ها که احمد مستعلی را امام برحق می دانستند. حسن صباح، که پیش از این برای فاطمیون در ایران فعالیت می کرد، به شدت از امامت نزار دفاع کرد و پس از به قدرت رسیدن مستعلی در قاهره، روابط خود را با دولت فاطمی قطع نمود.

این تصمیم حسن صباح، سرآغاز تأسیس دولت و جامعه اسماعیلی نزاری مستقل در ایران بود که مرکز آن قلعه الموت قرار گرفت. نزاری ها، به دلیل موقعیت اقلیمی و سیاسی خاص خود در کوهستان های ایران و شام، به توسعه روش های مبارزه چریکی و ترورهای هدفمند روی آوردند تا در برابر دشمنان قدرتمند خود، به ویژه سلجوقیان، مقاومت کنند.

 

 

ماجرای حسن صباح و حشاشین

ماجرای حسن صباح و حشاشین

ماجرای حسن صباح و حشاشین با تصرف قلعه الموت در سال ۱۰۹۰ میلادی آغاز شد. حسن صباح، با درایت و هوش بالای خود، این دژ مستحکم را به مرکز فرماندهی و پایگاه اصلی دولت اسماعیلی نزاری تبدیل کرد. از این پایگاه، او به سازماندهی و رهبری فداییان خود پرداخت که بعدها به “حشاشین” معروف شدند.

هدف اصلی حسن صباح، ایجاد یک دولت مستقل اسماعیلی در برابر سلطه ترکان سلجوقی بود که در آن زمان قدرت غالب در ایران محسوب می شدند. او به دلیل نداشتن ارتشی همسان با سلجوقیان، نمی توانست وارد جنگ های رو در رو شود. از این رو، روش های مبارزاتی متفاوتی را در پیش گرفت.

استراتژی اصلی نزاری ها بر ترورهای هدفمند شخصیت های کلیدی رژیم حاکم استوار بود. آن ها با هدف قرار دادن امیران، وزرا و فرماندهان سلجوقی، اقتدار غیرمتمرکز سلجوقی را به لرزه درآوردند. این ترورها بسیار محدود و دقیق بودند و به دنبال کشتار مردم بی گناه نبودند، بلکه بیشتر جنبه سیاسی و ایذایی داشتند تا رعب و وحشت ایجاد کنند و نفوذ خود را گسترش دهند.

در طول ۳۴ سال سلطنت حسن صباح، کمتر از ۵۰ ترور مهم توسط گروه حشاشین انجام شد که نشان دهنده دقت و هدفمندی عملیات های آن ها بود.

ریشه کلمه حشاشین

ریشه کلمه “حشاشین” و تبدیل آن به “اساسین” (Assassin) در زبان های اروپایی، موضوعی پر از ابهام و سوءتفاهم تاریخی است. این کلمه برای اولین بار توسط صلیبیونی که در اوایل قرن دوازدهم میلادی در شام با نزاری ها روبرو شدند، ابداع و به غرب منتقل شد. در آن زمان، نزاری ها که شیعه بودند، در میان مسلمانان اهل سنت دشمنانی داشتند که از آن ها با عنوان “حشاشین” یاد می کردند.

معنای لغوی “حشاشین” در زبان عربی، به معنای “کسی که حشیش مصرف می کند” یا “حشیشی” است. با این حال، به گفته محققان، این اصطلاح در واقع یک دشنام و تهمت بود و به معنای “مردمی با اخلاق پایین” یا “مردمی بدون جایگاه اجتماعی” به کار می رفت. این اصطلاح به هیچ وجه به این معنا نبود که اسماعیلیون واقعاً مواد مخدر استفاده می کردند.

صلیبی ها، بدون درک کامل معنای فرهنگی و تحقیرآمیز این واژه، تنها ظاهر آن را گرفتند و به تدریج “هش شاشین” (hashshashin) در زبان های اروپایی به “قاتل” (assassin) تبدیل شد. این سوءتفاهم، پایه و اساس بسیاری از افسانه هایی شد که بعدها پیرامون گروه حشاشین شکل گرفت، از جمله افسانه استفاده از حشیش برای تحریک فداییان به عملیات های انتحاری.

غربی ها و حشاشین

تصویر حشاشین در اذهان غربی، عمدتاً تحت تأثیر روایت های صلیبیون و سیاحانی مانند مارکو پولو شکل گرفته است. صلیبی ها که در دهه آغازین قرن دوازدهم میلادی در شام با نزاری ها مواجه شدند، به دلیل عدم درک فداکاری و انگیزه فداییان اسماعیلی، به جعل داستان ها و افسانه های اغراق آمیزی روی آوردند تا رفتار آن ها را توضیح دهند. این داستان ها، نه تنها به تحریف نام “حشاشین” منجر شد، بلکه تصویر آن ها را در غرب به شدت مخدوش کرد.

مارکو پولو، سیاح ونیزی، که در قرن سیزدهم میلادی از شرق دیدن کرد، بسیاری از این افسانه ها را در نوشته های خود تکرار و به آن ها شاخ و برگ داد. او در روایت های خود، از “پیرمرد کوهستان” (لقبی که به رشیدالدین سنان، رئیس دولت اسماعیلی نزاری در سوریه داده شده بود) سخن گفت و باغ های مخفی بهشتی را توصیف کرد که در آن ها رهبر اسماعیلیه به فداییان خود حشیش می داد و آن ها را با لذت های جسمانی بهشتی فریب می داد تا به کارهای خشونت آمیز دست بزنند.

این روایت ها، که در منابع اسلامی هم عصر نزاری ها یافت نمی شوند، نشان می دهد که حتی دشمنان مسلمان اسماعیلیان نیز چنین داستان هایی را ترویج نمی کردند. این افسانه ها صرفاً برای توجیه فداکاری غیرقابل درک فداییان و بدنام کردن فرقه اسماعیلیه در غرب ساخته و پرداخته شدند و به شدت در شکل گیری تصویر ذهنی غربی ها از این گروه تأثیرگذار بودند.

 

تروریست دانستن حشاشین

تروریست دانستن حشاشین

توصیف نزاری ها به عنوان “تروریست” به معنای مدرن کلمه، غلط و نادقیق است. اگرچه حسن صباح و پیروانش از روش های ترور برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کردند، اما انگیزه ها، ابزارها و مقیاس عملیات آن ها هیچ شباهتی به تروریسم مدرن ندارد. اقدامات آن ها بسیار محدود، هدفمند و سیاسی بود و به دنبال کشتن مردم بی گناه یا ایجاد رعب و وحشت گسترده در میان عموم نبود.

نزاری ها در حال مقابله با یک دشمن نظامی بسیار قدرتمند به نام سلجوقیان بودند و ارتش همسانی برای جنگ رودررو نداشتند. بنابراین، ترور شخصیت های کلیدی رژیم حاکم، ابزاری برای تضعیف اقتدار سلجوقی و ایجاد فضای لازم برای بقای دولت اسماعیلی بود. این اقدامات بیشتر به یک نوع جنگ نامتقارن شباهت داشت تا تروریسم امروزی.

علل و انگیزه های نزاری ها ریشه در نزاع های مذهبی و سیاسی قرون وسطی داشت، در حالی که تروریسم مدرن اغلب با اهداف و ابزارهای کاملاً متفاوتی عمل می کند. بنابراین، نباید نزاری ها را پدران تروریست های امروزی دانست، زیرا مقایسه آن ها با گروه های تروریستی مدرن، نادیده گرفتن تفاوت های بنیادین تاریخی، اجتماعی و ایدئولوژیک است.

سریال حشاشین

سریال درام تاریخی «حشاشین»، که یکی از موفقیت های بزرگ تلویزیونی در کشورهای مسلمان بوده، داستان بنیان گذاری یک دسته نظامی توسط یک رهبر مذهبی مرموز در ایران قرن یازدهم میلادی را روایت می کند. این سریال با بازی ستارگانی چون کریم عبدالعزیز و فتحی عبدالوهاب، تلاش کرده تا روایتی از این فرقه تاریخی ارائه دهد.

با این حال، محققان و مورخان برجسته، از جمله فرهاد دفتری، رئیس بازنشسته موسسه مطالعات اسماعیلیه در لندن، معتقدند که نه این سریال تلویزیونی و نه مجموعه بازی های ویدیویی «Assassin’s Creed»، انصاف را در مورد داستان واقعی فرقه اسماعیلیه نزاری رعایت نکرده اند. آن ها اشاره می کنند که بسیاری از جنبه های سریال، مانند استفاده از حشیش یا ماهیت عملیات ها، با واقعیت تاریخی فاصله دارد و بیشتر به افسانه ها و تصورات غلط غربی نزدیک است.

سریال حشاشین، با وجود جذابیت های بصری و داستانی، بیشتر یک اثر دراماتیک و تخیلی است تا یک مستند تاریخی دقیق. هدف اصلی آن سرگرمی مخاطب است و نباید آن را به عنوان منبعی موثق برای درک تاریخ پیچیده و واقعی اسماعیلیه نزاری و حسن صباح تلقی کرد. بینندگان باید همواره به یاد داشته باشند که چنین روایت هایی غالباً تحت تأثیر روایت های غیرواقعی و اغراق آمیز شکل گرفته اند.

اسماعیلیه هنوز وجود دارد

برخلاف تصور برخی که گمان می کنند اسماعیلیه و شاخه های آن تنها به تاریخ پیوسته اند، واقعیت این است که اسماعیلیان نزاری امروزه نیز به حیات خود ادامه می دهند و جمعیتی حدود ۱۵ میلیون نفر در سراسر جهان دارند. آن ها در کشورهای مختلفی از جمله افغانستان، پاکستان، هند، سوریه، ایران، شرق آفریقا، امارات متحده عربی، آمریکای شمالی، بریتانیا و چندین کشور اروپایی زندگی می کنند.

جامعه اسماعیلیه نزاری، تحت رهبری امام زنده خود، که چهل و نهمین امام آن ها آقاخان چهارم است، سازماندهی شده اند. آقاخان چهارم نقش مهمی در هدایت جامعه اسماعیلی و ترویج ارزش هایی مانند آموزش، توسعه اجتماعی، و همزیستی مسالمت آمیز ایفا می کند. او در سال ۱۹۷۷ مؤسسه مطالعات اسماعیلیه را در لندن تأسیس کرد که یکی از بزرگترین دانشکده های معارف اسلامی در بین مؤسسات دانشگاهی در انگلستان است.

این مؤسسه، نقش مهمی در پژوهش های علمی درباره تاریخ و آموزه های اسماعیلیه ایفا می کند و به تصحیح تصورات غلط رایج درباره این فرقه کمک می کند. وجود این جامعه پویا و فعال، نشان می دهد که میراث اسماعیلیه، فراتر از افسانه ها و روایت های تاریخی، همچنان در قالب یک مذهب زنده و جامعه ای جهانی ادامه دارد.

سوالات متداول

سریال حشاشین چقدر واقعی است؟

سریال حشاشین بیشتر یک درام تاریخی است تا مستندی دقیق. بسیاری از جنبه های آن، از جمله استفاده از حشیش، با واقعیت های تاریخی فاصله دارد و تحت تأثیر افسانه ها و روایت های غربی شکل گرفته است. این سریال برای سرگرمی ساخته شده و نباید منبعی موثق برای درک تاریخ اسماعیلیه تلقی شود.

قلعه الموت کجاست و چه نقشی داشت؟

قلعه الموت در منطقه کوهستانی الموت در ایران قرار دارد. این قلعه در سال ۱۰۹۰ میلادی توسط حسن صباح تصرف شد و به مدت ۱۸۳ سال به عنوان پایگاه اصلی، مرکز فرماندهی و دژ مستحکم دولت اسماعیلی نزاری عمل کرد و در برابر حملات سلجوقیان و دیگر دشمنان مقاومت نمود.

آیا حشاشین از حشیش استفاده می کردند؟

خیر، شواهد تاریخی معتبر نشان می دهد که گروه حشاشین از حشیش استفاده نمی کردند. کلمه “حشاشین” در واقع یک دشنام و تهمت از سوی دشمنان آن ها بود که به معنای “مردمی با اخلاق پایین” به کار می رفت و صلیبیون آن را به اشتباه به “قاتل” تعبیر کردند. افسانه های مربوط به استفاده از حشیش، ساخته و پرداخته دشمنان و سفرنامه نویسانی مانند مارکو پولو است.

هدف اصلی گروه حشاشین چه بود؟

هدف اصلی گروه حشاشین، تضعیف قدرت حکومت سلجوقی در ایران و تشکیل و حفظ یک دولت مستقل اسماعیلی نزاری بود. آن ها با استفاده از ترورهای هدفمند شخصیت های کلیدی، به دنبال ایجاد رعب و وحشت در میان دشمنان و گسترش نفوذ خود در مناطق تحت کنترل سلجوقیان بودند، زیرا ارتشی همسان برای جنگ رو در رو نداشتند.

حشاشین چگونه نابود شدند؟

دولت اسماعیلی نزاری و قلعه الموت سرانجام در حدود سال ۱۲۵۶ میلادی توسط مغول ها از بین رفت. هلاکوخان، نوه چنگیزخان، در جریان لشکرکشی خود به ایران، قلعه الموت را محاصره و تصرف کرد و به حکومت نزاریان که بیش از ۱۸۰ سال دوام آورده بود، پایان داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا